سُبُل هدایت

لینک ها تصحیح شد!

بخشی از آنچه در این ویژه نامه می شنوید:

خانوم با اینکه همسر شاهزاده بودند٬ ولی غالبا برای اطلاع و سرکشی از روند ساخت مسجد شخصا حاضر می شدند و از چند و چون کار مطلع می شدند.

تو این سرکشی ها و دید و بازدیدها٬ یکی از کارګران این خانوم رو می بینه و یک دل نه صد دل عاشقش می شه!
ولی خب، قبل از اینکه جرأت پیدا کنه و بخواد به کسی چیزی بګه، یه نګاهی به خودش انداخت و یه نګاهی به اون خانوم! بعدهم آهی از نهادش بلند شد که.... بالاخره عشقه دیګه کاریش نمی شه کرد!!!
خلاصه این عشق یه طرفه کار خودشو کرد و این بنده خدا رو مریض و خونه نشین که چه عرض کنم خونه خواب کرد!

در نوبه بعدی، وقتی خانوم تشریف آوردند برای سرکشی بهشون اطلاع دادند که یکی از کارګرا مریض شده... ایشون هم رفت به عیادش...

مادر اون کارګر عاشق ما: به خانوم ګفت: پسرم عاشق شما شده!!!
ــــــ
نه آقا اینطوری نشد، آقای اتاق فرمان چرا الکی جو می دی برادر!
اتفاقا ایشون اصلا هم ناراحت نشد، از این جیغای بنفشم نکشید! در آرامش کامل رو به مادر جناب عاشق ګفت:

باشه، من از همسرم جدا می شوم و با پسر شما ازدواج می کنم!
ــــــ
آقا صبر کن، عجبا... هنوز اماشو نګفتم!

اما شرط داره

مادر کارګر که در پوست خودش نمی ګنجید بی درنګ پرسید: چه شرطی؟ هرچی باشه...
هنوز حرفش تموم نشده بود که خانوم ادامه داد:

باید مهریه ام رو قبل از ازدواج بپردازه!

انګار یه آب سرد ریختند رو سر مادر جناب عاشق! چرا؟ خب معلومه دیګه، مهریه یه همسر شاهزاده در توان یه کارګر هست آیا به نظر شما؟! نه واقعا !!!

مادر حسابی فکری شده بود ناامید و مأیوس، سرشو پایین انداخت که خانوم ادامه داد:

مهریه من اینه که پسر شما باید چهل شب در محراب اون مسجد نیمه کاره، عبادت کنه. بعد اون من باهاش ازدواج می کنم.

چی؟ سرکاریه؟! نه آقاجون چه سرکاری چه کشکی؟ صبر داشته باش...

خلاصه، مادر و حالا پسرک عاشق پیشه که در حال شکستن ګردو بودند!!! پذیرفتند...
زیاد دردسرتون ندم! که در این چهل شبانه روز بر این جوان چه ګذشت و دوستان و اطرافیانش چه چیزایی بهش ګفتن!

برسم به آخر قصه که بعد از چهل روز، خانوم از حال جوان جویا شد و... عهدی که باهم ګذاشتن و یادآوری کرد.

اما جوون عاشق پیشه ګفت: نوچ، (چیز یعنی نه!!!) آقا مثل اینکه جدی جدی سرکاریه ها...

جوون عاشق پیشه ګفت : نه، منصرف شدم!!!
واسه چی آخه ؟! اون فرستادهه اینو پرسید؟
جوون در کمال خضوع و آرامش جواب داد:
به خاطر لذتی که در اطاعت و بندګی حق یافته ام، دیګر لذت نفس در نظرم جلوه ای ندارد و منصرف شدم.(۱)

«««««««««««««««««««««««««««««

«قُلْ انْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونى یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْلَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ قُلْ اطیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَانْ تَوَلَّوْا فَانَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرینَ»(۲)
بگو اگر خدا را دوست مى ‏دارید، پس مرا پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان بیامرزد و خداوند، آمرزنده مهربان است. بگو: از خدا و فرستاده (او) اطاعت کنید و اگر سرپیچى کنند، خداوند کافران را دوست نمى‏ دارد.

««««««««««««««««««««««««««««««

ویژه نامه با کیفیت بالا(96K) با حجم 19.97 مگابایت

ویژه نامه با کیفیت پایین(48K) با حجم 9.92 مگابایت

««««««««««««««««««««««««««««««

محبت عبارت است از میل و رغبت طبع به چیزی که دریافتن آن سبب لذت و راحت باشد
و محبت خدا یعنی میل و رغبت قلبی و فطری به خالق و صانع خود و کسب لذت و راحت از آن

«««««««

محبت، وقتی حقیقی و ریشه ‏دار است که آثار آن در اعمال انسان مشخص باشه.

محبّ نسبت به محبوب و وابستگان محبوب، عشق دارد و از دشمنان محبوب و هرچیزی که ازش خوشش نیاید، بیزار است، پس محبّ مطیع و سرسپرده محبوب است. قرآن کریم هم به‏ این حقیقت اشاره کرده که اگر شخصى مدعى دوستى خداوند است باید از فرستاده او تبعیت کند: «انْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّه فَاتَّبِعُونى»

کسى که خدا و پیامبر (ص) را دوست دارد، بازتاب این دوستى در کردار او به صورت تبعیت از رسول خدا (ص) مشاهده مى ‏شود و خدا نیز او را دوست مى ‏دارد و از خطاهایش مى ‏گذرد.

«««««««««««««««««««««««««««««««

علامه طباطبایى می فرمایند: حبّ در حقیقت تنها وسیله ‏اى است براى اینکه میان هر طالبى با مطلوبش، رابطه برقرار کند و هر مریدى را به مرادش برساند.

و این به این دلیله که نقص محبّ را به وسیله محبوب برطرف مى کنه تا آنچه را ندارد، دارا بشه و کمبودش هم تمام و کامل بشه.

پس براى محبّ هیچ بشارتى بزرگتر از این نیست که به او بفهمانند، محبوبش او را دوست دارد. اینجاست که دو حبّ با هم تلاقى مى ‏کنند و از دو سو ناز و کرشمه - و شیرین ‏زبانى و خوشمزگى و نازکردن ردّ و بدل مى ‏شود.

انسان اگر غذا را دوست دارد و به سوى آن کشیده ‏مى ‏شود و درصدد تهیه ‏کردنش برمى‏ آید، براى این است که مى ‏خواهد به وسیله آن،--- نقصى را که همان گرسنگى است و با تمام وجود احساسش می کنه رو، برطرف کنه.

حضرت علامه با ذکر چند مثال دیگه می فرمایند: «پس بنده مخلص خدا، که اخلاص خود را با محبت به خدا اظهار مى ‏کند، هیچ هدفى جز این ندارد که خدا هم او را دوست بدارد همان‏طوری که او خدا را دوست مى‏ دارد ....»(۳)

««««««««««««««««««««««««««««««

منظور از محبت خدا نسبت به بندگان، این است که از آنان راضى باشد و با گذشت و اغماض از تقصیرشان، حجابها را از دلشان برداره و آنان را مقرب درگاه خودش کنه.(۴)

«««««««««««««««««««««««««««««««

اونایی که شب و روز دم از عشق پروردگار یا عشق و محبت پیشوایان اسلام و مجاهدان راه خدا و صالحان و نیکان مى‏زنند اما در عمل، کمترین شباهتى به آنها ندارند، مدعیان دروغینى بیش نیستند.

آنها که سر تا پا آلوده گناه ‏اند، با این حال قلب خود را مملو از عشق خدا، پیامبر ص، امیر مؤمنان ع و پیشوایان بزرگ مى ‏دانند، و یا عقیده دارند که ایمان و عشق و محبت تنها به قلب است و ارتباطى با عمل ندارد، از منطق اسلام به کلى بیگانه ‏اند.

در" معانى الاخبار" از امام صادق ع نقل شده که فرمود:
ما احب اللَّه من عصاه‏
"کسى که گناه مى‏ کند، خدا را دوست نمى ‏دارد".

سپس این شعر معروف را قرائت فرمود:

تعصى الاله و انت تظهر حبه // هذا لعمرى فى الفعال بدیع‏
لو کان حبک صادقا لاطعته // ان المحب لمن یحب مطیع‏

"معصیت پروردگار مى‏ کنى، با این حال اظهار محبت او مى ‏نمایى- به جانم سوگند، این کار عجیبى است! اگر محبت تو صادقانه بود، اطاعت فرمان او مى ‏کردى- زیرا کسى که دیگرى را دوست مى‏ دارد، از فرمان او پیروى مى ‏کند".(۵)

«««««««««««««««««««««««««««««««««

چه کار کنیم که فقط به محبت خدا احتیاج داشته باشیم و فقط با خداوند درد دل کنیم و فقط به خاطر خدا و جلب محبت خداوند به کسانی که به ما خوبی نمی کنند، خوبی کنیم؟

پاسخ:

در پاسخ به این سؤالها باید راههای جلب محبت خدا و نشانه های آنرا ذکر کنیم.

1. راههای جلب محبت خدا.

«««««««««««

محبت و دوستی انسان با خدا وقتی امکان داره که انسان خداوند را بشناسد چون محبت به دنبال شناخت و معرفت بدست می آد. تا انسان نسبت به چیزی شناخت پیدا نکند، آن را دوست نداره.

واسه همین اولین قدم ایجاد محبت به خدا شناخت و معرفت خداست.

حضرت امیر سلام الله علیه می فرمایند:

«معرفة‌ اللّه سبحانه اعلی المعارف»(۶)
معرفت خداوند از عالیترین معارف است.

دلیلش هم اینه که ارزش هر معرفتی، بستگی به متعلق و موضوع آن دارد.

««««««««««««««

شناخت خداوند که مقدمه ایجاد محبت و دوستی با او است، از سه راه حاصل می شود. 1. راه دل و فطرت، 2. راه حس و علم یا راه طبیعت، 3. راه عقل یا راه استدلال و فلسفه

«««««««

بعد از مرحلة‌ شناخت، نوبت به عمل میرسد. بهترین راه برای اینکه در عمل بتونیم محبت خدا وارد دلمون کنیم، این است که سعی کنیم در همه حالات و همه کارها توجهمون به خدا باشد، رضایت خدا را در نظر داشته باشیم و امید به خدا ببندیم. اونوقت کم کم محبت خدا در دلمون جا می گیره و ریشه دار می شه.

قلب انسان مثل ظرفی است که بیشتر از یک چیز در آن جای نمی گیرد. اگر در آن سرکه باشد، دیگر نمیتوان روی آن آب ریخت، اگر هم آب ریخته شود، خاصیت آب بودن خویش را از دست می دهد،

اگر در قلب --- محبوبی غیر از خداوند منّان باشد، حبّ حضرتش جایی ندارد، مگر آنکه غیر او را از قلب و دل خود خارج سازد. معنی اخلاص در واقع همین است که قلب خود را برای خداوند خالص کنیم طوری که غیر خدا در آن نباشد.

«««««««««

امیرمومنان امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرمایند: « إِن کنتم تحبّون اللّه فَأخرجوا من قُلوبکم حبَّ الدُنیا»(۷)
اگر می خواهید خداوند را دوست بدارید، محبت دنیا را از قلبهایتان خارج سازید.

محبت به دنیا شامل همه تعلقات مادی مثل علاقه به مال و ثروت، علاقه به جاه و مقام و... می شود. اینجور تعلقات با محبت خدا سازگار نیست.

امام صادق ـ سلام الله علیه ـ می فرمایند: «واللّه ما أحبَّ اللّة من أَحبَّ الدنیا و الی غیرنا»(۸)
به خدا قسم کسی که دنیا و غیر ما (اهل بیت) را دوست داشته باشد، خدا را دوست ندارد.

بنابراین برای ایجاد دوستی با خدا در عمل، دو کار لازم و ضروری است.
1. ترک محبت دنیا 2. ترک محبت دشمنان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ

به تعبیر دیگر دل نبستن به دنیا و ولایتپذیری، از اصول اساسی دوستی با خدا است.

««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««

2. نشانه های محبت انسان به خدا

برای اینکه بفهمیم چقدر محبت خدا در دلمون جا داره، باید اعمال و رفتارمونو ارزیابی کنیم تا ببینیم نشانه های محبت به خدا در رفتارمون وجود دارد یا نه! و اگر این محبت کمرنگ است، با سعی و تلاش، محبت خدا را در دلمون تقویت کنیم و مصداق واقعی دوست و محبّ خدا باشیم.

«««««««««««««««

در آیات و روایات و سخن بزرګان نشانه های محبت انسان به خدا رو اینطور بیان کردند:

1. خدا را بر همة‌ محبوب های خود ترجیح دهد و قلبش مملو از عشق او باشد.
----------
2. در ظاهر و باطن مطیع امر و نهی خدا باشد.
کسی که میخواهد خدا را دوست داشته باشد باید به گفته های او عمل کند.
امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «اطع اللّه فی جمیع امورک فإن طاعه اللّه فاضلة‌ُ علی ما سواه»(۹)در همة‌ کارهایت خدا را اطاعت کن که طاعت خدا از هرچیز برتر است.
-------------
3. اولیای خدا را به خاطر خدا دوست داشته باشه.
حب و بغضمون بخاطر خدا باشه نه بخاطر تمایلات نفسانی و دل خودمون...
ــــــــــــــــــ
4. همة ‌اوقات غرق ذکر و یاد خدا باشد.
البته این به این معنا نیست که انسان همة کار و زندگی اش را تعطیل کند و فقط به عبادت و نماز مشغول باشد، بلکه منظور آن است که در همة‌ کارها و در همة‌ حالات خدا را در نظر داشته باشد و خداوند را ناظر بر اعمال خودش بداند.
----------------------
5. با مال و جان در راه خدا تلاش کند:

یَأَیهّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتىِ اللَّهُ بِقَوْمٍ یحُبهُّمْ وَ یحُبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلىَ الْکَافِرِینَ یجُاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا یخَافُونَ لَوْمَةَ لَائمٍ ذَالِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیم‏(۱۰)

اى اهل ایمان! هر کس از شما از دینش برگردد [زیانى به خدا نمى‏ رساند] خدا به زودى گروهى را مى ‏آورد که آنان را دوست دارد، و آنان هم خدا را دوست دارند در برابر مؤمنانْ فروتن ‏اند، و در برابر کافرانْ سرسخت و قدرتمندند، همواره در راه خدا جهاد مى ‏کنند، و از سرزنش هیچ سرزنش کننده‏اى نمى ‏ترسند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد مى‏ دهد و خدا بسیار عطاکننده و داناست‏.

«««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««

حسن ختام این برنامه هم کلامی است از امام جعفر صادق سلام الله علیه:

«محبت خداوند چون بر باطن بنده ای بتابد، او را از هر مشغله ای خالی می کند و از هر ذکری جز یاد خدا باز می دارد. محب خدا خالص ترین مردم است برای خدا در خفا و پنهان و راستګوترین آنها
در وفای عهد با وفاترین،
در عمل پاکترین،
در ذکر باصفاترین و عابدترین مردم است.
ملائکه در هنګام مناجات او به او مباهات می کنند و به دیدنش افتخار،
خداوند به وسیله او شهرهایش را آباد می سازد و به خاطر کرامت او بنده ګانش را تکریم می کند.
هرګاه بندګان از خدا درخواستی می کنند، خدا به حق او بدانها عطا می کند و به خاطر رحمتش، بلاها را از مردم دفع می کند.
اګر مردم می دانستند چه مقامی نزد خدا دارد با خاک پای او به خدا تقرب می جستند.»(۱۱)

******************************

خدایا به حق خوبانت و به حق محبانت و به حق امام زمان سلام الله علیه الساعه فرج آقامون حضرت حجه بن الحسن سلام الله علیهما را نزدیک بګردان.
شیعیان و مسلمانان جهان رو از شر دسائس و مظالمی که بر اونها می ره به دست ولی عصر ارواحنافداه نجات بده.
شر دشمنان اسلام رو به خودشون برګردون.
به ما معرفتی عنایت بفرما که از آفات ملاحم و فتن آخرالزمان در امان باشیم.

ان شاءالله

از همه شما بزرګواران و همراهان ګرامی هم التماس دعا داریم
یاعلی

پی نوشت ها:
* کاری از ګروه فرهنګی سبل هدایت
۱. اون «خانوم» خانوم ګوهرشاد و اون مسجد هم مسجد ګوهرشاده!
۲. سوره مبارکه آل عمران، آیه ۳۱و۳۲
۳. المیزان، ج 3، ص 185
۴. تفسیر منهج الصادقین، ج 2، ص 211 با تغییر و تصرف‏
۵. تفسیر نمونه
۶. میزان الحکمة،ج6،ص155
۷. میزان الحکمة،ج2،ص228
۸. همان، ج 2، ص 228
۹. نهج البلاغه،نامة 69
۱۰. سوره مبارکه مائده، آیه ۵۴
۱۱. مصباح الشریعه