لطفاً ژله ای نباش!
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
ژلهای نباش که اندازهی هر پیالهای بشوی و راحت میلت کنند؛
و البته گِلهای هم نباش که از زمین و زمان، زن و مرد، پیر و جوان، رئیس و مرئوس، شاکی و گلهمندی.
تلهای هم مباش که پای دیگران در تو گیر کند و گرفتار تو شوند،
فِلشی باش که دیگران راهشان را به تو پیدا کنند و از پیچ و خمهای آن مطلع شوند و بدون خطر به مقصد برسند.
چلّهای نباش که با تو تیر بر جان این و آن بزنند و دوست و دشمن تو را به کار گیرند.
پلهای باش که اگر یکی را طی کنند نیازی به دومی نباشد، در پلهی اول خدا را اثبات کن و خود را نفی.
قلهای باش که احدی نتواند پا بر فراز تو نهد؛
فلهای باش مگذار تو را جدا کنند و خواص ببرند و عوام حسرت خورند.
غلهای باش که با هر مزاج تو را سازگار بینند و
الههای باش که دوست و دشمن تو را غمخوار خود دانند و شیدائیت را برای همدیگر تعریف نمایند،
کلهای نباش که دست نخورده و به قول معروف آکآک تحویل مرده شور بدهند
و هزاران چیز دیگر باش و هزاران چیز دیگر نباش که همه در یک باش و نباش جمع است:
عاقل و عاقلهای باش و جاهل و جاهلهای، نباش
گفتم که الف گفت دگر، گفتم هیچ. در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
استاد شیروی