سُبُل هدایت

و کسانى که از خشنودى او پیروى کنند، به (راه‏ هاى سلامت)، هدایت مى‏ شوند...

سُبُل هدایت

و کسانى که از خشنودى او پیروى کنند، به (راه‏ هاى سلامت)، هدایت مى‏ شوند...

بزرگترین وظیفه منتظران امام زمان علیه السلام
سُبُل هدایت

قَدْ جَاءَکُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتَابٌ مُّبِینٌ * یَهْدِى بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَمِ وَ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدِیهِمْ إِلىَ‏ صِرِاطٍ مُّسْتَقِیمٍ (سوره مبارکه مائده آیات 15 و 16)
از طرف خدا، نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد. (15) خداوند به برکت آن، کسانى را که از خشنودى او پیروى کنند، به راه‏هاى سلامت، هدایت مى‏ کند و به فرمان خود، از تاریکیها به سوى روشنایى مى‏ برد و آنها را به سوى راه راست، رهبرى مى‏ نماید. (16)

احادیث تصویری

1
2
3

پرونده های ویژه

يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۱۹ ق.ظ

۰

فعلا بهانه دارم؛ تا بعد!

يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۱۹ ق.ظ

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

هیهات من الذلة

امروز : یکشنبه
سفره داران: امیرالمؤمنین امام علی و صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهما

قرآن کریم,آب گوارا,ماء معین,غیبت,ظهور,امام زمان,چله نشین آفتاب

* در محضر میزبان:

امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
«کسی که برای خداوند تعالی خاضع شد. همه موجودات در برابرش خاضع خواهند بود.»(1)

منهاج

-- فعلا بهانه دارم؛ تا بعد! --

در میان مردم کوفه و نیز سپاهیان حسین علیه‏السلام کسانی بودند که به بهانه‏های مختلف یا به علت‏های گوناگون، توفیق نیافتند که با امام علیه‏السلام همراه شوند و به فوز شهادت نایل گردند. بررسی بهانه‏ها و علل این محرومیت‏ها برای ما بسی عبرت آموز است.

1 - ثروتمندان بی‏درد

«هلال بن نافع» و «عمروبن خالد» از کوفه آمدند و خدمت امام حسین علیه‏السلام رسیدند و امام از آنها در مورد کوفه سؤال کرد. و آنان گفتند: «اما الاغنیاء فقلوبهم الی ابن زیاد و اما باقی الناس فقلوبهم الیک...»
مردم ثروتمند قلب‏هایشان با ابن زیاد (حاکم کوفه) است اما بقیه‏ی مردم (فقرا و افراد متوسط) دل هایشان با توست.(2)

2 - حرام خواران

امام حسین علیه‏السلام در مورد علل انحراف مردم و هدایت نشدن آنها می‏فرمود: «ملئت بطونکم من الحرام فطبع علی قلوبکم». شکم‏های شما از غذاهای حرام پر گشته از این رو بر قلب های شما مهر گذارده‏اند.[و چیزی را درک نمی‏کنید](3)

3 - کسانی که حق الناس بر عهده آنها بود

امام حسین علیه‏السلام با صدای بلند اعلام فرمود که: «لا یقتل معی رجل علیه دین» هر کس به مردم بدهکار است، برای جنگ با من همراه نشود(4)

و این مطلب اهمیت حق الناس را نشان می‏دهد و هشداری است به پیروان و عزاداران حسین علیه‏السلام که به حقوق دیگران احترام بگذارند تا حسینی شوند.

4 - بی‏توفیقان شب عاشورا

عده‏ای تا شب عاشورا ماندند ولی توفیق شهادت و جنگ در رکاب امام علیه‏السلام را نیافتند:
وقتی امام حسین علیه‏السلام در شب عاشورا خبر شهادت خویش را اعلام کرد و بیعت خویش را از یارانش برداشت، مردم ده نفر و بیست نفر و... رفتند و فقط هفتاد و دو نفر ماندند.(5)

آری گاهی انسان تا آستانه سعادت ابدی می‏رود ولی پایش می‏لرزد و تعلقات دنیوی و دلبستگی‏ها و گناهان مانع استقامت و پایداری او می‏شود از این رو باید همه از خدا بخواهیم که اللهم افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا خدایا پیمانه صبر و پایداری بر ما فرو ریز و قدمهای ما را محکم فرما: و ما را در آزمایش‏ها و دو راهی‏ها در هنگام تصمیم گیری موفق فرما.

5 - طالبان دنیا و حکومت

در توقفگاه «زباله» وقتی خبر شهادت مسلم و هانی را دادند و امام بیعت خویش را از همه برداشت گروهی از حضرت جدا شدند و رفتند(6)

6 - بهانه جویان

افرادی در صحنه عاشورا بودند که با بهانه‏ها رفتند و حاضر نشدند در خدمت امام علیه‏السلام بمانند، جنگ کردند و شهید شدند. بهانه‏های این افراد عبارت بودند از:

برخی می‏گفتند: بدهکاری دارم و عیال وار هستم
برخی می‏گفتند: دخترم را در کوفه جا گذارده‏ام و بر او می‏ترسم.
می‏ترسم خانه‏ام را ویران کنند (بهانه عمر بن سعد)
می‏ترسم اموالم را مصادره کنند (بهانه عمر بن سعد)
بر زن و فرزندانم می‏ترسم (بهانه عمربن سعد). (7)

و جالب اینکه امام علیه‏السلام همه بهانه های عمربن سعد را رفع کرد و سلامت خانواده‏ی او را تضمین نمود.
و فرمود: خسارت مالی تو را جبران می‏کنم، ولی باز هم دست از یاری امام کشید.

7 - افراد گناهکار و بد سابقه که توبه نکردند

امام علیه‏السلام شخصا عبیدالله بن حر جعفی را دعوت کرد ولی نپذیرفت و شمشیر و اسب خود را به امام پیشکش کرد که حضرت قبول ننمود. او که سابقه‏ی راهزنی داشت راه شقاوت را پیمود.(8)

ولی دیگر بس است این جدایی و تنها گذاردن ها...
شمشیر بر گلوی امام زمان گذاردن و امر و نهی کردن ها...
فروختن کیمیای محبت امام زمان به ثمن بخس و وی را در گرگ آباد ذلیلان دنیا رها نمودن ها...
باید غربال شویم...
باید این دل وامانده، تکلیفش را با خود یکسره کند...
مبادا این آخرین ذخیره الهی را نیز به مسلخ بکشاند...
مبادا در نقطه اوج، کاغذ پاره هایی را به اسم قرآن بر نیزه سازند و قرآن مجسم را نبینند...
مبادا... و مبادا... و مبادا...

یاد کلام آقایم می افتم که فرمود:
« از علت غیبت من سؤال نکنید. چون خداوند عزوجل فرمود: ای مؤمنین! ار آنچه شنیدنش ناراحتتان می کند، سؤال نکنید؛ اما علة ما وقع من الغیبة فان الله عزوجل یقول: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُم‏»(9)

قطره

عاشورا هم اوج حماسه است و هم اوج تراژدی. چشم تاریخ، چنین حماسه شکوهبار و چنین تراژدی خونرنگی را، در سراسر حیات بشر، هرگز ندیده است. رامایانه و ایلیاد و اودیسه و انه‏ئید و شاهنامه و هملت را چه جای قیاس با کتاب عاشورا؟

عاشورا، حماسه است؛ از آن رو که امام حسین‏ علیه السلام یک‏تنه و بی‏سلاح، رویاروی حکومتی سفّاک ایستاد. به یزید دست بیعت نداد و گفت: کسی مانند من، با کسی مانند یزید، بیعت نخواهد کرد.(10)
در مقابل زور، گردن خم نکرد و تن به ذلّت نداد و آشکارا گفت: مرگ با عزّت بهتر است از زندگی با ذلّت.(11)
ایستاد، جنگید، زخم برداشت، کشته شد؛ امّا همه زخم‏ها در جلوی بدنش بود. بدان رو که به دشمن پشت نکرد.(12)

درباره تعداد شهدای کربلا اختلاف است: از 73 تن تا نزدیک به دویست نفر و بیشتر گفته‏اند. سخن من در این باره نیست، بلکه در این است که امام حسین‏ علیه السلام با همه هستی‏اش کشته شد؛ کم یا زیاد. کمال جود به بذل موجود است و آن حضرت همه موجودی خود را در این حماسه داد. کسی از یاران و خویشانش نبود تا کشته نشود؛ نه این‏که بود و کشته نشد. پس تعداد شهدای کربلا نه 73 نفر، که «همه نفر» است.

هنگامی که گفته می‏شود تعداد شهدای فلان مبارزه چند هزار نفر بودند و تعداد شهدای کربلا 73 نفر، این رقم اندک می‏نماید. حال آن‏که چنین نیست و شهدای کربلا همه مجاهدان کربلا بودند. در آن‏جا همه حاضران کشته شدند و لذا تعداد شهدا «همه تن» هستند. تأکید بر عدد شهدای کربلا، عظمت این حماسه را نشان نمی‏دهد، بلکه اگر عنایت شود که در آن‏جا همگی به شهادت رسیدند، می‏توان دریافت که این حماسه چسان عظیم بود. سیلونه می‏نویسد:

در همه ادوار و در لوای انواع حکومت‏ها، بالاترین کار روح، این است که خود را نثار کند تا خود را بجوید؛ خود را فنا کند تا خود را بازیابد. انسان چیزی بجز آنچه می‏دهد، ندارد.(13)

و امام حسین ‏علیه السلام نه تنها خود را نثار کرد، که همه یاران و خویشانش را. از میان شهدای کربلا، در حدود شانزده نفر از خانواده آن حضرت بودند؛ از برادرش، که دستش بود، تا فرزندش، که چشمش بود.

پیران و پاسبانان وضع موجود و سازگاران با روزگاران هر چه حضرت را اندرز دادند که بنشیند و صبر پیش گیرد و با مشت به مصاف درفش نرود، کارگر نیفتاد و با کمترین عِدّه و عُدّه، بزرگ‏ترین حماسه تاریخ را رقم زد و به همه انسان‏های در پس خود، آزادگی و ستم‏سوزی و ایستاده مردن را آموخت؛ مردنی که زندگی بدان غبطه می‏خورد. راستی را چه حماسه‏ای بلندتر و ژرف‏تر از عاشورا؟ حماسه‏ای زمینی که در همین خاکدان پستی و پلشتی رقم خورد؛ امّا چندان شگفت و شگرف است که افسانه و اسطوره را می‏مانَد.(14)

طوبی

حضرت علی (ع) در جایی می‌فرماید:
«آیا هیچ آزاده‌ای نیست که این نیم‌خورده (دنیا) را برای اهلش واگذارد؟ یقیناً بهای وجود شما چیزی جز بهشت نیست‌، پس خود را جز به بهشت نفروشید».

آزادگی در آن است که انسان کرامت و شرافت خودش را بشناسد و تن به پستی و ذلت و حقارت و اسارت دنیا و زیر پا نهادن ارزش‌های انسانی ندهد.

نهضت عاشورا، جلوه بارزی از آزادگی امام حسین سلام الله علیه و خاندان و یارانش است که بعضی از موارد آن به عنوان نمونه اشاره می‌شود:

وقتی می‌خواستند به زور از آن حضرت برای یزید بیعت بگیرند با ردّ درخواست آن‌ها این‌گونه فرمودند:

«نه به‌خدا سوگند نه دست ذلّت به آنان می‌دهم و نه چون بردگان تسلیم حکومت آن‌ها می‌شوم‌».

صحنه کربلا نیز جلوه دیگری از این آزادگی بود، آن حضرت از میان دو امر؛ یعنی شمشیر یا ذلّت مرگ با افتخار را پذیرفت و فرمود: «هیهات منّا الذلة‌».

روح آزادگی امام علیه السلام سبب شد حتی در آن حال که مجروح بر زمین افتاده بود به تصمیم سپاه دشمن برای حمله به خیمه‌ها فریاد برآورد: «اگر دین ندارید و از روز رستاخیز نمی‌هراسید، لا اقل در دنیای خود آزاده باشید».

فرهنگ آزادگی در میان یاران امام هم کاملاً مشهود بود، حتی «مسلم‌» پیشاهنگ نهضت حسینی در کوفه نیز هنگام رویارویی با سپاه ابن‌زیاد رجز می‌خواند که‌: «هرچند که مرگ را چیز ناخوشایند می‌بینیم‌، ولی سوگند خورده‌ام که جز با آزادگی کشته نشوم‌».

جالب آن‌که همین شعار و رجز را عبدالله پسر «مسلم‌» در روز عاشورا هنگام نبرد با دشمنان می‌خواند و این نشان‌دهنده پیوند فکری مرامی این خانواده بر اساس آزادگی است‌.

مصداق بارز دیگری از آزادگی‌، حرّبن یزید ریاحی است و همین صفت او را از دوزخ نجات داد و راهی بهشت کرد و چون به شهادت رسید سیدالشهدا سلام الله علیه بر بالینش حاضر شد و او را حرّ و آزاده خطاب کرد و فرمود: «تو آزاده‌ای‌، همان گونه که مادرت نامت را حرّ گذاشت‌».

اگر آزادی خواهان در راه استقلال و رهایی از ظلم می‌جنگند، در سایه همین آزادگی است که ارمغان عاشورا برای همیشه تاریخ است‌.

کلام آخر

ظهور حضرت و سرور یاران او و نابودی دشمنانش، گامهایی است بسوی تحقق و اجرای دین الهی که هدف از خلقت انسان است. برای تحقق حکم خدا، ابتدا باید بدعتها معرفی و از میان برداشته شوند، و آنجاست که دین خدا با همان طراوت و تازگی همیشه جلوه می‏کند. آن روز است که دستورات الهی بدون ترس از هیچ ظالمی عرضه می‏شود و هر مطلب حقّی علناً اظهار می‏شود و این بالاترین آرزوی انبیا و اولیای خدا بوده است. در دعاها به ما آموخته‏اند که بگوییم:

اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ الدّاعِیَ إِلی کِتابِکَ وَ الْقائِمَ بِدینِکَ، مَکِّنْ لَهُ دینَهُ الَّذِی ارْتَضَیْتَهُ لَهُ...

خدایا حضرت مهدی‏ علیه‏السلام را دعوت کننده به قرآنت و بپا دارنده دینت قرار ده، و در دینت که مورد رضای تو است به او امکان بده.

خدایا دینت را به دست او ظاهر فرما تا دین تو بوسیله او و بدست او به تازگی و شادابی بازگردد و حق بصورت خالص عرضه گردد و باطل دور انداخته شود.

خدایا به نور او هر ظلمتی را نورانی کن و با پایه استوار او هر بدعتی را فرو بریز و با عزت او هر گمراهی را منهدم فرما.

خدایا بدست او دینت و سنت پیامبرت را ظاهر فرما تا چیزی از حق از بندگانت مخفی نشود. خدایا حق را با او بپادار و باطل را خرد کن و سنتهای پیامبران را بوسیله او زنده فرما و حکم بیامبرت را احیا کن و آنچه از دینت محو شده و آنچه از احکامت تغییر یافته بوسیله او تجدید فرما، تا آنکه دین تو توسط او و بدست او به حالت اصلیِ تر و تازه و خالص و صحیح خود بازگردد، بطوری که انحراف و بدعتی در آن نباشد.

خدایا دین را بعد از گوشه گیرشدن بدست او عزت عنایت کن و حق را پس از خاموشی بدست او مورد اطاعت قرار ده و ظلمت را بدست او به درخشندگی تبدیل کن و غم و غصّه را بدست او زایل فرما.

خدایا بوسیله ولیت قرآن را زنده کن و حدود تعطیل شده و احکام مهمل مانده را بدست او بپادار، بطوری که حقی باقی نماند مگر آنکه علنی شود.

خدایا چنان فراهم کن که او هر باطلی را بیابد پاره پاره کند و حق را بر کرسی بنشاند و آن را محقق سازد. خدایا او را تجدید کننده آنچه معطل مانده از احکام کتابت و برپا کننده آنچه از پرچمها و علائم دین و سنت پیامبر صلی‏اللَّه‏علیه‏وآله وارد شده قرارده.
آمین یا رب العالمین

هدیه

ـ سینه زنی[واحد] ـ جواد مقدم ـ شب سوم محرم 1435 (1392) : «همه حاجت من همینه امیرم حسینی بمونم حسینی بمیرم نمک خورده سفرتم شاه بی سر همه هستیمو گرفتم ز این در ز یادم نبر اون نفسهای آخر یه نوکر بجز اربابش کیو داره چشام منتظر لحظه احتضاره که آقام بیاد پا رو چشام بذاره...»
فرمت: MP3
زمان: 6 دقیقه و 20 ثانیه
حجم: 2979 کیلوبایت

دانلود

قرآن کریم,یوسف قرآن,یوسف زهرا,امام زمان,چله نشین آفتاب

پی نوشت ها:
1. غررالحکم،ج5،ص168.
2. موسوعه کلمات الحسین علیه السلام،ص348
3. همان،ص422.
4. همان،صص417 ـ 418.
5. همان،ص399 به نقل از منابع متعدد
6. همان،ص348.
7. همان،صص 378 و 379
8. بحارالانوار،ج44،ص315 و موسوعه،ص365 و 368.
9. الغیبة،شیخ طوسی،ص176 ــ سوره مبارکه مائده،آیه176.
10. بحارالانوار،ج44،ص325
11. همان،ج44،ص192
12. همان،ج45،ص82
13. نان و شراب،ص435. آندره ژید نیز می گوید: « از خود گذشتگی سرانجام هرگونه اثبات وجود است. آنچه تو در خویش ترک می گویی، هستی می پذیرد. آنکه در پی اثبات وجود خویش است، هستی خود را نفی می کند. آنکه از خود بگذرد، هستی خود را اثبات می سازد.» __ آندره ژید، مائده های زمینی و مائده های تازه،ص272. این سخن در کتاب مائده های تازه آمده است.
14. برگرفته از : «از عاشورای حسین تا عاشورای شیعه»،محمد اسفندیاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی