اگر طالب قُربی ... بسم الله
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز : جمعه
سفره دار: حضرت ولی عصر امام مهدی روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء
* در محضر میزبان:
امام مهدی سلام الله علیه:
«اگر شیعیان ما به اصلاح خود و [اصلاح جامعه] و دستگیری از مستمندان بپردازند، فتنه های گمراه کننده به آنان ضرری نمی رساند.»(1)
-- اگر طالب قُربی... بسم الله --
مجموع برنامههای انسانسازی که پیامبران خدا بر مردم آموختهاند در چهار مرحله خلاصه میشود:
1- شناخت خدا
2- شناخت نیروهائی که خدا در وجود بشر مستقر ساخته است.
3- شناخت تعالیم الهی در بهرهبرداری از نیروها.
4- شناخت عواملی که آدمی را از وظیفهشناسی باز میدارد و از مسیر انسانیت منحرف میکند.
این چهار مرحله را در بیان امام صادق سلام الله علیه نیز می بینیم که فرمود:
مجموع دانش مردم را که مایه تعالی و تکامل آنان است در چهار چیز یافتهام:
1-اول اینکه خدای خود را بشناسی
2- دوم اینکه بدانی صانع حکیم در ساختمان تو چه دقائق حکیمانهای بکار برده است
3- سوم اینکه بدانی از تو چه خواسته است،
4- چهارم اینکه بدانی چه چیزهائی ترا از دین خدا خارج میکند و بیرون میبرد.(2)
مهمترین اصل که میتوان از شهدای عاشورا آموخت شناخت و آگاهی و دقت و تیزبینی آنان بوده است؛ به گونهای که همچون آئینه عکس خود را میدیدند و از جایگاه درخشان و دلگشا مطلع بودند.
نمونهای از آن شهداء؛ شهید اهل بیت و علمدار حسین، ابوالفضل العباس سلام الله علیهما است که امام صادق علیهالسلام در حق او فرمود:
کان عمنا العباس نافذ البصیرة
عمویم عباس دارای بصیرتی تیز و شناختی بنیادی بوده است.(3)
شاید اسوه بودن یک شخصیت ممتاز همانند عباس علیهالسلام برای شیعیان بسیار سهل و آسان باشد؛ زیرا ایشان همان جنگاوری است که در جنگ صفین فداکاری خود و شهامت و شجاعت و مردانگی خود را در عرصه کارزار به نمایش گذاشت تا جائی که پدر بزرگوارش خطاب کرد: به عباسم بگوئید برگردد؛ چون او برای روز عاشورا بعنوان علمدار حسین علیهالسلام امانت است.
ولی از میان این همه فضیلتهای ابوالفضل؛ اینکه امام صادق سلام الله علیهما آگاهی و شناخت او را بیان میفرماید حائز اهمیت و تأمل برانگیز است. چرا که با این بیان، معلوم می شود که شیعه بدون شناخت و معرفت دینی در محضر اربابان دین مورد توجه نیستند چه برسد که ارزشمند باشند! چنان که امام علی بن الحسین علیهالسلام در بیان زیارتنامه حضرت عباس میفرماید:
اشهد انک مضیت عن بصیرة من امرک.
گواهی میدهم که فرمان امامت را بر بصیرت و آگاهی اجرا نمودی و از کیان اسلام دفاع کردی.(4)
منظور امام علیهالسلام این است که حضرت عباس علیهالسلام از روی تعصب قومی و یا برادری، با دشمن مبارزه نکرد و بر اساس غیرت و مردانگی و اینکه او مردی شجاع است، با دشمن جنگ نکرد؛ بلکه دین را شناخت و پیوستگی میان دین و حسین علیهالسلام را به عنوان اینکه حسین علیهالسلام ستون دین است درک نمود که اگر ستون خیمه برداشته شود شالوده دین سقوط میکند.
شناسائی او نسبت به امامش آنچنان بوده که هرگاه اجازه نشستن را امام نمیداد نمینشست و بر روی پا در محضر امام میایستاد گرچه ساعتی باشد و اگر ادب و برخورد او را با امام محاسبه نمائید نوشتهاند:
کان کالعبد الذلیل بین یدی الولی الجلیل: همچون عبد و برده حلقه بگوش و ذلیل در برابر امام بود و...
اکنون بسیاری از ضربههائی که بر مسملین وارد میشود و دشمنان تمام قوای خود را بسیج نمودهاند، در اثر کمبودهائی است که مسلمین دچار آن هستند زیرا نسبت به بعضی اهداف کوشش و جدیت دارند ولی نسبت به بعضی یا بهتر بگوئیم نسبت به بیشتر اغراض اسلام بدیده سستی مینگرند.
در خاطرم هست که چندسال پیش از این مقام معظم رهبری در دیداری که با جمع قاریان و حافظان داشتند فرمودند که بزرگترین مشکل مسلمانان، دوری از قرآن است...
و وقتی بیشتر و بهتر می نگریم می بینیم که متأسفانه نه تنها قرآن صامت که قرآن ناطق نیز غریب مانده؛ این دو یادگار گرانقدر رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم را که وصیت حضرتش بود، امروز به کنج غفلت و فراموشی سپرده ایم و سرخوش از عمل اندک خود، طلبکارانه آخرین ولی خدا علیه السلام را خطاب قرار می دهیم که همه چیز مهیاست، پس چرا نمی آیی؟!!! مگر قرار است دیگر چه اتفاقی رخ بدهد تا بیایی؟!!! نعوذبالله از این همه حماقت...
به خدا پناه می بریم از شر نفس خود...
عزیز زهرا سلام الله علیهما ثانیه ثانیه در محنت بسر می برد و از انبوه گناهان و نابخردی های غافلان شیعه در برابر خداوند وساطت و شفاعت می کند و ما اینجا به خیال خود در اوج بندگی هستیم و طلبکار حضرت ولی عصر اروحنافداه...
چند وقت قبل، از یکی از امثال خودم(!) شنیدم که امروز نه تنها همه چیز مهیاست بلکه بیش از پیش هم شرایط فراهم است!!! و وقتی از وی پرسیدم پس چرا حضرتش تشریف فرما نمی شوند؟ در کمال وقاحت و بی خبری پاسخ گفت که هیچ دلیلی به ذهنم نمی رسد الا اینکه حضرت باید آماده ایجاد حکومت جهانی شوند و به احتمال قوی هنوز این آمادگی در ایشان بوجود نیامده....!!! نعوذبالله
خدایا! نور بصیرت را در قلوب ما بتابان و ما را در کسب توفیق مقدمات آن نیز موفق بدار :
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیم» : اى اهل ایمان! اگر [در همه امورتان] از خدا پروا کنید، براى شما [بینایى و بصیرتى ویژه] براى تشخیص حق از باطل قرار مىدهد، و گناهانتان را محو مىکند، و شما را مىآمرزد و خدا داراى فضل بزرگ است.(5)
دینداری با دینشناسی فرق دارد، ممکن است مردم دیندار باشند یعنی به آئین خدا و پیامبر عقیده دارند و در انجام مراسم مذهبی کوشش بسیاری میکنند اما دینشناس نیستند و فعالیتهای آنان غالبا عامیانه و جاهلانه است. در حقیقت مفهوم دینداری آنان این است که کافر نشوند و وحدانیت خدا و رسالت را تصدیق کنند ولی واقعیت این نیست بلکه اهداف عالیهای بدنبال معرفی اسلام است و آن اهداف در قالب دینشناسی مشخص میشود. که برگزاری مجالس یکی از برنامههای مهم آن میباشد.
نکته دیگر! عرضه نمودن دین خود در محضر دین شناسان که این کار بزرگان ما بوده است. از جمله حضرت عبدالعظیم حسنی رضوان الله علیه است که نسبش با چهار واسطه به امام حسن علیهالسلام میرسد و با امام جواد علیهالسلام و امام هادی علیهالسلام معاصر است و خود از بزرگان اهل بیت و علمای اسلام به شمار میرود و در عین حال خدمت امام هادی علیهالسلام شرفیاب میشود و میگوید:
انی ارید ان اعرض علیک دینی فان کان مرضیا تثبت علیه
میخواهم دین خودم را عرضه کنم اگر مورد پسند شما بود بر آن استوار باشم.
پس از آنکه دین خود و عقایدش را به امام عرضه داشت امام هادی علیهالسلام فرمود:
هذا والله دین الله الذی ارضاه لعباده
یعنی دینی که خدا برای بندگانش پسندیده است همین است. بر آن استوار باش و خداوند ترا در زندگی دنیا و آخرت بر حق پایدار بدارد.(6)
در چاووش خوانیهای زائران کربلا میگفتند: «ز تربت شهدا بوی سیب میآید». نیز معروف است کسانی که صبح زود به زیارت کربلا بروند، بوی سیب بهشتی استشمام میکنند. این سخن ریشه حدیثی دارد. در بحار الانوار چنین آمده است:
روزی امام حسن و امام حسین به حضور پیامبر رسیدند، در حالی که جبرئیل هم نزد رسول خدا بود.
این دو عزیز، جبرئیل را به «دحیه کلبی»(7) تشبیه کرده و دور او می چرخیدند. جبرئیل هم چیزی در دست داشت و اشاره میکرد. دیدند که در دست جبرئیل یک سیب، یک گلابی و یک انار است. آنها را به «حسنین» داد. آن دو خوشحال شدند و با شتاب نزد پیامبر دویدند. پیامبر آنها را گرفت و بویید و فرمود: ببرید نزد پدر و مادرتان.آن دو نیز چنان کردند. میوهها را نخوردند تا آنکه پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلم هم نزد آنان رفت و همگی از آنها خوردند، ولی هر چه میخوردند، میوهها باز باقی بود. تا آنکه پیامبر از دنیا رفت.
امام حسین سلام الله علیه نقل میکند که در ایام حیات مادرمان فاطمه سلام الله علیها تغییری در میوهها پیش نیامد، تا آنکه فاطمه از دنیا رفت، انار ناپدید شد و سیب و گلابی مانده بود.
با شهادت علی سلام الله علیه گلابی هم ناپدید شد و سیب به همان حالت باقی ماند.
امام حسن سلام الله علیه مسموم و شهید شد و سیب همچنان باقی بود تا روزی که (در کربلا) آب را به روی ما بستند. من هر گاه تشنه میشدم آن را میبوییدم، سوز عطش من تسکین مییافت. چون تشنگیام شدت یافت، بر آن دندان زدم و دیگر یقین به مرگ پیدا کرده بودم.
امام سجاد سلام الله علیه میفرماید:
این سخن را پدرم یک ساعت قبل از شهادتش فرمود. چون شهید شد، بوی سیب در قتلگاه به مشام میرسید. دنبال آن گشتیم و اثری از سیب نبود، ولی بوی آن پس از حسین علیه السلام باقی بود. قبر حسین را زیارت کردم و دیدم بوی آن سیب از قبر او به مشام میرسد. پس هر یک از شیعیان ما که زیارت میکنند، اگر بخواهند آن را استشمام کنند، هنگام سحر در پی زیارت بروند، که اگر مخلص باشند، بوی آن سیب را استشمام میکنند.(8)
آرزویی که هرگز نباید بر دلها بماند دیدار روی او و روز اوست. خدای مهربان و قادر، به دلهای شکستهای که در انتظار او چشم از این جهان بستند رحم کرده و به آنان وعده داده که قبل از روز قیامت یک بار دیگر آنان را زنده کند تا آن روزها را با چشمان منتظر مانده خود ببینند.
ای خدایی که چنین کاری برای قدرت تو آسانتر از آن است که ما فکر میکنیم، ما را نیز از چنین مرحمتی محروم مفرما و اگر عمر ما تا روز حضور او کفاف نداد، در عصر ظهور ما را آماده به خدمتش زنده کن تا فرمان او را بر دیدگان نهیم:
اللَّهُمَّ ابْعَثْنا فی کَرَّتِهِ... وَ إِنْ حالَ بَیْنی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ فَأَخْرِجْنی مِنْ قَبْری مُؤْتَزِراً کَفَنی...
خدایا ما را در بازگشت او زنده کن. خدایا اگر بین من و لقای او مرگ - که برای بندگانت حتم مقدر شده قرار دادهای - حایل شد، هنگام قیامش مرا از قبرم مبعوث فرما در حالیکه کفن خود را به تن کرده باشم و شمشیرم را کشیده باشم و نیزهام را بر آورده باشم و دعوت او را که صدای آن در همه جا پیچیده است لبیک بگویم و پیشاپیش او جهاد کنم در لشکری که بر اهل آن ثنا گفتهای و فرمودهای: «صفی که گویی پایهای منسجم هستند».
ـ همخوانی زیبا (ماه منیر) : «دیگر ز جان سیرم حسین داغت کند پیرم حسین رفتی بدان ای همسفر من بی تو می میرم حسین آهسته رو ای درمان دردم تا من بیایم دورت بگردم»
فرمت: MP3
زمان: 3 دقیقه و 29 ثانیه
حجم: 823 کیلوبایت
پی نوشت ها:
1. تاریخ الغیبة الکبری،ص163: «من اتقی ربه من اخوانک فی الدین، و أخرج مما علیه الی مستحقه، کان آمنا من الفتنة المبطلة»
2. کافی،ج1،ص50
3. معالی السبطین،ج1،ص442
4. همان
5. سوره مبارکه انفال،آیه29
6. بررسی عاشورا،دکترآیتی،ص256
7. نام شخصی خوش سیما بود که جبرئیل، اغلب به صورت او آشکار می شد.
8. بحارالانوار،ج43،ص289؛ مناقب،ابن شهرآشوب،ج3،ص391