یا حسین یا نماز ؟!!!
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز : پنجشنبه
سفره دار: امام حسن العسکری سلام الله علیه
* در محضر میزبان:
امام حسن عسکری سلام الله علیه:
«أَوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، أَعْبَدُ النّاسِ مَنْ أَقامَ عَلَى الْفَرائِضِ أَزْهَدُ النّاسِ مَنْ تَرَکَ الْحَرامَ، أَشَدُّ النّاسِ اجْتَهادًا مَنْ تَرَکَ الذُّنُوبَ؛ پارساترین مردم کسى است که در هنگام شبهه توقّف کند. عابدترین مردم کسى است که واجبات را انجام دهد. زاهدترین مردم کسى است که حرام را ترک نماید. کوشنده ترین مردم کسى است که گناهان را رها سازد.»(1)
-- یا حسین یا نماز ؟!!! --
جنگ تا ظهر طول کشید نیروهای امام سه روز تشنگی تحمل کرده بودند و باید به تنها چیزی که فکر میکردند آب باشد تا نفسی تازه کنند و به مقابله با دشمن بپردازند امّا امام سلام الله علیه تشنگی بسیار بزرگتری نیز داشت و آن تشنگی دیدار یار بود. همه چشمهای تماشاگران در ظهر عاشورا چه کسانی که حاضر بودند و چه کسانی که از دریچه تاریخ مینگرند به این خیره شده است که آیا کسی که تا بحال هیچ چیز نتوانسته بین او و معبودش فاصله بیندازد آیا گرمی جنگ یا ترس از دشمن یا فراق عزیزان میتواند بین او و معبودش جدایی افکند. امّا امام با امر به مؤذّن به این سؤال جواب داده و تمام قضاوتکنندهگان در طول تاریخ با جواب امام، انگشت تحیّر به دندان گرفته و از آن صحنه عجیب مات و مبهوتند.
هنگام ظهر امام حسین سلام الله علیه به زهیر بن قین و سعید بن عبداللّه دستور داد با نصف کسانی که باقی مانده بودند مقابلشان صف بکشند و امام علیه السلام با سایر اصحاب نماز خوف خواندند. و حتی سعید بن عبداللّه در این گیرودار به شهادت رسید.
این درس بزرگی است که امام حسین سلام الله علیه به پیروانشان دادهاند و عملاً ثابت کردهاند که نباید هیچ چیز مانعی بین خدا و انسان شود. ایشان نه تنها نماز خواندند بلکه اقامه صلوة کردند و با این عمل شریف به ما درس بزرگی دادند.
حالا یک نگاه به عمل خودمان بیندازیم :
تا پاسی از شب در مراسم عزاداری حسینی(البته بگذریم از بعضی مراسم ها که چیزی جز دوپس دوپس مذهبی نیست!) مشغول عزاداری و نوحه سرایی هستیم و به راحتی هرچه تمام تر و بدون هیچ دغدغه و نگرانی، نماز صبحمان قضا می شود! اصلاً وقتی میخواهیم بخوابیم با این نیت که صبح برای خواندن نماز بیدار شویم، نمی خوابیم!
در ظهر عاشورا، که هنگامه اقامه نماز اول وقت حضرت سیدالشهداء است در کف خیابان ها مشغول عزاداری هستیم و انقدر غرق سینه زنی و زنجیرزنی می شویم که فراموش می کنیم اصلا برای چه منظوری و برای چه بزرگواری اینجاییم!
بماند که در این شب ها در اکثر هیئات مذهبی علیرغم برپایی نمازجماعت و سخنرانی، حضرات عزادار و سینه چاک امام حسین سلام الله علیه عملاً با ورود مداح وارد هیئت می شوند و ... انگار ساعت شروع مراسم همان موقع است.
ایشان همان حضراتی اند که معتقدند در دهه اول محرم باید چنان در مصیبت سیدالشهداء سلام الله علیه بر سر و سینه بزنند که نشان لطمه بر رخساره شان نمایان باشد و آنقدر فریاد بکشند که صدایشان بگیرد و توان سخن گفتن نداشته باشند!
نمی خواهم بگویم این کارها اشکال دارد و منعی برای آن داریم، جان سخن اینجاست که اصل مطلب چیز دیگری است و اینها فرع آن است و نشان عاشق عمل به میل معشوق است نه بخاطر دل خود!
هنگامی که معشوق با جمله «انی احب الصلوة» حتی شب عاشورا مهلت گرفتند که به راز و نیاز بپردازند و مناجات در درگاه خداوند متعال نمایند. چطور است که عاشقان این چنین میلی ندارند و فقط و فقط در پی هواهای نفسانی خویش اند؟! آیا این اقدام حضرت عشق علیه السلام معنایی غیر از این دارد که ای عزاداران، ذاکران و سینه زنان حسینی بیشتر از هر چیزی به نماز اهمیّت دهید و حتی یک شب را غنیمت شمرید؟!
ای کاش این درس بزرگ آویزه گوش تمام حسینیان میشد و مساجد پر میشد از نمازگزارانی که با تأسی به سیّد و مولای شهیدشان سر بر خاک و تربت کربلا میگذاردند و باهم به رکوع و سجود می رفتند و پس از نماز با گریه و عزاداری به امام حسین سلام الله علیه تعقیب نماز مینمودند.
شهید عزیز رجائی با درس گرفتن از سرور و مولایش میفرماید به نماز نگوئید کار دارم بکار بگوئید نماز دارم شاید آن بزرگوار نیز از ناراحتی این حرف را زده باشند چون شاهد بی توجهی بسیاری از شیعیان نسبت به نماز جماعت و مسجد بودهاند.
ای حسین عزیز، اگر آب ببینم تو را یاد خواهم کرد. اگر آب بنوشم بیاد تو خواهم سوخت. اگر دریا ببینم، دل دریاییات را مجسم خواهم کرد. اگر مشک ببینم اشکم جاری میشود. اگر لب تشنهای ببینم زمزمه میکنم که «ای حسین».
از روزی که اصحابت در کنار آب با لب خشکیده جان دادند، آبهای دنیا برای همیشه شرمنده ماندند و از آن روز «آب» یادآور تو گردید. هنوز صدای تشنگیت در تاریخ طنین انداز است که ندا دادی:
«شیعَتی مَهْما شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرونی»
و من با لبیک به طنین جگر سوز ندایت، هرگاه آب بنوشم تو را یاد میکنم و «سلام بر حسین» و «لعنت بر یزید» را بر زبان جاری میسازم.
اگر آب مایه حیات است، از روزی که آن را از تو مضایقه کردند نام تو مایه حیات قلوب شد، ای تمام هستی من، ای حسین!(2)
عـاشـورا، قـیـام عـدالتـخـواهـان بـا عـددی قـلیـل و ایـمـانـی و عـشـقـی بـزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگر بود.
و دستور آن است که این برنامه سرلوحه زندگی امّت در هر روز و در هر سرزمین باشد. امام خمینی رضوان الله علیه
الا...ای محرّم!
تو آن خشم خونین خلق خدایی
که از حنجر سرخ و پاک شهیدان برون زد
تو بغض گلوی تمام ستمدیدگان جهانی
که در کربلا،
- نیمروزی -
به یکباره ترکید
تو خون دل و دیده روزگاری
که با خنجر کینه توز ستم، بر زمین ریخت
تو خون خدایی که با خاک آمیخت
تو شبرنگ سرخی که در سالهای سیاهی درخشید.
الا... ای محرم!
تو خشم گره خورده سالیانی
تو آتشفشانی
تو بر ظلم دشمن گواهی
تو بر شور ایمان پاکان، نشانی
تو هفتاد آیه
تو هفتاد سوره
تو هفتاد رمز حیاتی
تو پیغام فریاد سرخ زمانی
تو، موجی ز دریای عصیان و خشمی
که افتان و خیزان
رسیده است بر ساحل روزگاران
الا... ای محرم!
تو فجری! تو نصری
تویی (لیلة القدر) مردم
تو رعدی
تو برقی
تو طوفان طفیّ
تویی غرّش تندر کوهساران
الا...ای محرم!
تو یادآور عشق و خون و حماسه
تو دانشگه بی نظیر جهاد و شهادت
تویی مظهر ثار و ایثار یاران
الا...ای محرم!
به هنگام و هنگامه هجرت کاروان شهیدان
تو آن راه بانِ روانبخش و مهمان نوازی
که در پای رهپوی آزادگان
لاله ارغوان می فشانی
الا... ای محرّم!
به چشم و دل قهرمانان و آزادمردان
که همواره بر ضدّ بیداد، قامت کشیدند
و در صفحه سرخ تاریخ،
زیباترین نقش جاوید را آفریدند،
تو آن آشنای کهن یاد و دشمن ستیزی
که همواره در یادشانی.
الا... ای محرم!
تو آن کیمیای دگرگونه سازی
که مرگ حیات آفرین را
- به نام شهادت -
به اکسیر عشقی
که در التهاب سر انگشت سحر آفرینت نهفته است
چو شهدی مصفا و شیرین
به کام پذیرگان، می چشانی.(3)
آرزوی حضور در زمان ظهور، مسئلهای نیست که هیچ دلی آن را کتمان کند. روزگار شیرینتر از عسلی که ولایت اهل بیتعلیهمالسلام بر همه جهان حکمفرما است و در سایه آن بساط ظلم بر چیده شده و برکات زمین و آسمان بر همه نازل است. خدایا ما را زنده نگهدار تا سایه ولی اللَّه الاعظم علیهالسلام را از نزدیک بر سر خود احساس کنیم و پروانه وار گرد شمع وجودش بگردیم:
اللَّهُمَّ أَدْرِکْ بِنا أَیّامَهُ وَ أَشْهِدْنا أَیّامَهُ... وَ لَیِّنْ قَلْبی لِوَلِیِّ أَمْرِکَ...
خدایا ما را لیاقت درک ایام او عنایت کن، و در روزگار او حاضر کن، و قلبمان را برای ظهور ولی امرت آماده و نرم کن. خدایا توفیق درک ظهور و قیام او را به ما عطا کن و با دولت او ما را حفظ کن.
خدایا در دولت او با نعمت فراوان و با غنیمت شمردن صحبت او و قیام به حقوق او و سلامتی از خطرات، حیات حقیقی به ما عنایت کن.
خدایا روز استقرار او را استقرار و سکونت ما قرار ده و نعمتت را با قرار دادن او در دسترس ما کامل کن، و بین ما و او اتصالی قرار ده که همچون همنشینی با پدران بزرگوارش باشد.
خدایا از تو میخواهم ولی امرت را به من نشان دهی در حالیکه ظهور کرده و اوامرش نافذ است، با اعتقاد به اینکه سلطنت و قدرت و حجّت و مشیّت و حول و قوت از آن توست.
خدایا این خواسته را به من و به همه مؤمنین عنایت کن بطوری که روزی به ولی امرت بنگریم در حالیکه سخن او آشکار و راهنمایی او واضح بوده و هدایت کننده از ضلالت و شفا دهنده از جهالت باشد.
پروردگارا مشاهده او را علنی کن و پایههای او را محکم فرما، و به بیچارگی ما رحم کن.
ـ همخوانی زیبا (کلید در بهشت!) : «جوهر مهر در سرشت من است چه کنم عشق سرنوشت من است به ولای حسین می نازم که کلید در بهشت من است!»
فرمت: MP3
زمان: 2 دقیقه و 4 ثانیه
حجم: 492 کیلوبایت
پی نوشت ها:
1. تحف العقول،ص489.
2. افسوس...آب!،محمدرضا انصاری
3. سفرخون،جوادمحدثی