به بهانه ای بسته است!
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز : پنج شنبه
سفره دار: امام حسن عسکری سلام الله علیه
* در محضر میزبان:
امام حسن عسکری سلام الله علیه:
«پیروان ما، گروه هاى نجات یابنده و فرقه هاى پاکى هستند که حافظان [آیین] مایند، و ایشان در مقابل ستمکاران، سپر و کمک کار ما [هستند]. به زودى چشمه هاى حیات [منجىِ بشریّت] بعد از گدازه توده هاى آتش! پیش از ظهور براى آنان خواهد جوشید.»(1)
-- به بهانه ای بسته است! --
وقتی حضرت موسی علیه السلام در خطر بود؛ مرد گمنامی از دورترین نقاط شهر شتابان آمد و موسی را از خطر برحذر داشت و در این حال مردى (مؤمن) از دورترین نقاط شهر مصر شتابان آمد و گفت: اى موسى رجال دربار فرعون در کار تو شورا مىکنند که تو را به قتل رسانند، به زودى از شهر بیرون گریز، که من درباره تو بسیار مشفق و مهربانم.(2)
هنگامی که پیامبرانی آمدند و مردم را بشیر و نذیر شدند. در مقابل مردمی که رسولان را به تمسخر گرفته سخن شان را نپذیرفتند. مرد گمنامی شتابان خود را رسانیده و شهادت را به قیمت دفاع از اولیاء خدا و حق جویی خود پذیرا شد:
و مردى شتابان از دورترین نقاط شهر (انطاکیه، حبیب نام) فرا رسید گفت: اى قوم من، این رسولان خدا را پیروى کنید. * از آنان که هیچ اجر و مزد رسالتى از شما نمىخواهند و خود (به راه حق) هدایت یافتهاند، پیروى کنید.(3)
وقتی حضرت یوسف علیه السلام غریبانه و فراموش شده در زندان بود باز از رسالت و تبلیغ خود دست نکشید. به دو هم زندان خود گفت: آیا خدا شایسته پرستش است یا خدایان مختلف ؟
اى دو رفیق زندان من، آیا خدایان متفرق (بىحقیقت مانند بتان و فراعنه و غیره) بهترند یا خداى یکتاى قاهر و غالب؟(4)
حتی اگر ناشناخته باشد، نه اسمش معلوم است نه عنوانش، وقتی لحظاتی از زندگی او را خدا به پیامبرش موسی نشان می دهد، مملو از تلاش و کوشش است. کشتی را از دست غاصبان می رهاند ولو به ظاهر با آسیب زدن آن باشد. آینده نسل پدر و مادر مومنی را تضمین می کند و به شکرانه پدر و مادر مومنی، بی اجر و پاداش برای فرزندان یتیمشان کارگری می کند تا گنج از گذشته زیر دیوار مانده محفوظ مانده و بدست دیگران نیفتد و پس از سال ها که کودکان رشید شدند؛ نصیب خودشان گردد:
...؛ باز با هم روان شدند تا وارد بر شهرى شدند و از اهل آن شهر طعام خواستند، مردم از طعام دادن و مهمانى آنها ابا کردند (آنها هم از آن شهر به عزم خروج رفتند تا) در (نزدیکى دروازه آن) شهر به دیوارى که نزدیک به انهدام بود رسیدند و آن عالم به استحکام و تعمیر آن پرداخت....(5)
امیر المومنین علی علیه السلام بی هیچ بهانه با تمام وجود به جای رسول خدا صلی الله علیه و آله در بستر او می آرامد. هرچه بادا باد، پیامبر باید محفوظ بماند.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ ؛ و بعضى از مردم از جان خود در راه رضاى خدا درگذرند و خدا با چنین بندگان رئوف و مهربان است.(6)
گروهی وقتی امکاناتی برای مبارزه ندارند. خوشحال نمی شوند که نمی توانند بجنگند یا بهانه ای فراهم شده؛ اشک در چشمانشان جمع می شود:
و همچنین بر آن مؤمنانى که چون مهیاى جهاد شده و نزد تو آیند که زاد و لوازم سفر آنها را مهیا سازى و تو پاسخ دهى که من مالى که به شما مساعدت کنم ندارم برمىگردند در حالى که از شدت حزن اشک از چشمانشان جارى است که چرا نمىتوانند مخارج سفر خود فراهم سازند (بر آنها هم حرج و گناهى بر ترک جهاد نیست).(7)
* * *
خطر مالی و جانی، گمنامی و... همه و همه بهانه هایی اند که خیلی ها از دین و دینداری و یاری آن دست کشیده اند:
ترس و عدم توانایی و امکانات :
... و چون طالوت و سپاه مؤمنش از نهر گذشتند (و مواجه با دشمن شدند لشکر بیمناک گشته) گفتند: ما را تاب مقاومت جالوت و سپاه او نخواهد بود. آنان که به لقاء رحمت خدا و ثواب آخرت معتقد بودند (ثابت قدم مانده) گفتند: چه بسیار شده که گروهى اندک به یارى خدا بر سپاهى بسیار غالب آمده، و خدا با صابران است.(8)
خانه و زندگی ما تنهاست. نمی شود رهایش کرد :
و در آن وقت طایفهاى از آن کفار و منافقان دین گفتند: اى یثربیان، دیگر شما را (در اردوگاه) جاى ماندن نیست (که همه کشته خواهید شد، از گرد پیغمبر متفرق شوید و به مدینه) باز گردید. و در آن حال گروهى از آنها (براى رفتن) از پیغمبر اجازه خواسته و مىگفتند: خانههاى ما دیوار و حفاظى ندارد، در صورتى که (دروغ مىگفتند و) خانههاشان بىحفاظ نبود، و مقصودشان جز فرار (از جبهه جنگ) نبود.(9)
توقعات بی جا:
و (یاد آرید) وقتى که گفتید: اى موسى ما به تو ایمان نمىآوریم تا آنکه خدا را آشکار ببینیم، پس صاعقه سوزان بر شما فرود آمد و آن را مشاهده مىکردید.(10)
بهانه های بنی اسرائیلی :
گفتند: از خدایت بخواه که خصوصیت گاو را براى ما معیّن کند. موسى گفت: خدا مىفرماید: گاوى نه پیر از کار افتاده و نه جوان کار نکرده، بلکه میانه این دو حال باشد، حال انجام دهید آنچه مأمورید.
گفتند: از خدایت بخواه که رنگ آن گاو را معیّن کند. موسى گفت: خدا مىفرماید گاو زرد زرّینى باشد که بینندگان را فرح بخشد.
باز گفتند: از خدایت بخواه چگونگى آن گاو را کاملا براى ما روشن گرداند که هنوز بر ما مشتبه است و (چون رفع اشتباه شود) البته به خواست خدا راه هدایت پیش گیریم.(11)
و ....
* * *
خیلی ها به بهانه ای داشته یا نداشته بهانه می آورند. بهانه می آورند یا بهانه می سازند؛ کاری را انجام نمی دهند یا لحظه آخر آن هم با هزاران تسویف (12) و بی حالی سایه ای از آن را به منصه ظهور می رسانند. کاری که هیچ ارزشی دیگر ندارد.
در ماجرای بنی اسرائیل وقتی پس از کلی بهانه گیری ها دستور پیامبرشان را گوش کردند(گاو مدنظر را ذبح کردند) خداوند درباره آنان فرمود:... فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ ؛... و گاوى بدان اوصاف کشتند، لیکن نزدیک بود باز نافرمانى کنند.(13)
یاری امام، همراهی با او، زمینه سازی برای ظهور، همراهی با نایبان او و یاری آنکه علمدار مسائل سیاسی اجتماعی جامعه است و... همه و همه به بهانه ای وابسته است؛ بهانه ای برای انجام دادن و بهانه ای برای انجام ندادن. و در این میان، من و توایم و ندای هل من ناصر و یاری امام.
حضرت آیت الله العظمی جعفر سبحانی (دام ظله) نقل میکنند:
امام میفرمودند: «در دوران جوانی ما پنجشنبه و جمعه ای بر ما نگذشت مگر اینکه با دوستان جلسه انسی تشکیل دهیم و به خارج از قم و بیشتر به سوی جمکران برویم».
یکی از نزدیکان امام خمینی رحمه الله علیه (فاطمه طباطبایی) میگوید :
یکی از چیزهایی که امام در روزهای آخر به من توصیه میکردند، خواندن دعای عهد بود. ایشان میگفتند: صبح ها سعی کن این دعا را بخوانی چون در سرنوشت دخالت دارد.(14)
امام رحمة الله علیه حتی در موقعی که در بیمارستان بستری بودند از انس با کتاب مفاتیح الجنان غافل نبودند پس از رحلت جان گداز ایشان که مفاتیح شان را از بیمارستان به بیت منتقل میکردیم متوجه شدیم امام در مفاتیح خود در کنار دعای شریف عهد که آن را یک اربعین میخواندند تاریخ شروع را هشت شوال نوشته اند.(15)
ای گل غایب! هیچ دلی نیست که نام مبارک تو را همچون گنجینه ای گران بها در خود جای نداده باشد.
هر درختی وقتی با نسیم زمزمه می کند دعای عهد را می خواند. هر کوهی از آن روی مستحکم و پابرجاست که تو را مرکز ثقل زمین و مایه ی دوام آسمان می داند.
هر دریایی با ذکر نام و یاد تو بی کرانه می شود.
ای گل نرگس! خوشبوترین گل های دنیا رایحه ی وجود تو را وام دارند. اگر خورشید بر جهان و جهانیان نور می باراند از فیض حضور تو در آسمان ها و زمین است. اگر ماه جاده ی زندگی را نقره گون و زیبا می سازد به یمن برکت و صفای وجود توست.
اگر زمین اجازه می دهد که بشر زین بر پشتش نهد و از مزایایش بهره برگیرد همه و همه به خاطر توست.
اصلا همه ی هستی بی حضور تو بیغوله ای بیش نخواهد بود. اگر تو نباشی ای حجت خدا ما همه در کام زمین فرو خواهیم رفت و اثری از ما در زمان باقی نخواهد ماند.
گردش منظم افلاک، حرکت انسان، رشد گیتی، رنگ و بوی گل و گیاه، بر پایی دنیا، صفای دل ها، وجود هر چه مهر و وفا، همه و همه وابسته به وجود و حضور توست و حضور سبز تو با ظهورت کامل تر می شود و کهکشان زندگانی را زیباتر و پربارتر می سازد.
ای مولا! سرسبزی دنیا را با ظهور خویش تضمین فرما.
خوشا به حال شیعیانی که در زمان پیامبر صلیاللَّهعلیهوآله بودند و چهره آسمانیترین مخلوقات خدا را به تماشا مینشستند. پیشانیهای نورانی که جلوه عصمت از آن هویدا بود و مظهر کامل «جالِسوُا مَنْ یُذَکِّرْکُمُ اللَّهُ وَجْهَهُ» بودند. اینک غیبت هزار و دویست ساله آخرین امام معصوم علیهالسلام عطش چشمها را به سرمهای از دیدارش شعلهور ساخته است. یک دیدار هم بس است تا روشنی چشمهای بیفروغ ما باشد. خدایا لیاقتی در خود نمیبینیم، ولی صبری هم تا زمان ظهور در خود نمییابیم! چارهای کن!
اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ وَ اکْحُلْ ناظِری بِنَظْرَةٍ مِنّی إِلَیْهِ...
خدایا آن قامت رشید و آن پیشانی زیبا را به من نشان ده و چشمانم را سرمهای از دیدار او بکش. خدایا روی مبارک ولیّت را در زمان حیات و بعد از مرگمان به ما نشان ده. خدایا آقای ما را به ما نشان ده، و عطش ما را به دیدارش - با زیارت جمالش - خنک فرما، و ما را از کسانی قرار ده که با دیدار او چشمشان روشن میشود.
ـ کلیپ بسیار شنیدنی سخنرانی استاد دانشمند : «دیدم زیر چشمان امام زمان کبود شده به خاطر گناهان شیعیان»
فرمت: MP3
زمان: 21 دقیقه و 24 ثانیه
حجم: 3760 کیلوبایت
دانلود (اگه نشنیدید، حتما دانلود کنید)
پی نوشت ها:
1. تحف العقول،ص448
2. قصص،20.
3. یس،20و21.
4. یوسف،39.
5. کهف، 77.
6. بقره 207.
7. توبه92.
8. بقره،249.
9. احزاب13.
10. بقره55.
11. بقره67-70.
12. سوف سوف گفتن تعبیری قرانی، منظور کسانی اند که پیوسته کارها را به تعویق انداخته و می گویند بزودی انجام می دهم.
13. بقره71.
14. آیت صدق، غلامعلی رجایی، گزیده هایی ازسیره عملی امام خمینی رحمه الله علیه.
15. برداشتهایی از سیره امام خمینی رحمه الله علیه، ج 3، ص 43.