بخشی از آنچه در این ویژه نامه می شنوید:
روزی امیرمؤمنان علی علیه السلام از مرکب خود پیاده شد و آنرا به فردی سپرد و وارد مسجد شد.
اون شخص هم در کمال خونسردی! در یک فرصت مناسب، لجام اسب رو بیرون آورد و دِ برو که رفتیم!
حضرت امیر سلام الله علیه هم وقتی کارشون تموم شد و خواستند تشریف ببرند، دو درهم آماده کردند که به اون شخص بعنوان تشکر و قدردانی بدن... اما وقتی چشمشون به اسب افتاد، دیدند که... بعععععله
خلاصه، ایشون هم در کمال خونسردی سوار بر مرکب شدند و دو درهم را به غلامشون دادند تا برایشون از بازار لجام تهیه کند.
غلام به بازار رفت و همان لجام را در دست یک نفر دید. گویا سارق آن لجام را به دو درهم به آن شخص فروخته بود.
القصه، غلام لجامو تهیه می کنه و برمی گرده و جریانو برای حضرت تعریف می کنه.
حضرت هم می فرمایند:
بنده بر حرام عجله می کند و خود را از همان مقدار رزق حلال محروم می سازد درحالی که بیش از آنچه که مقدرش بوده است بدست نمی آورد.